سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشمند از دانش سیر نمی شود، تا سرانجام به بهشت درآید . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
001 - صفحات انتظار در فراق گل نرگس
بدون شرح
  • نویسنده : عبدعاصی:: 85/7/3:: 12:10 عصر
  • بسم رب العلی و بسم رب المهدی


    معبودم، مرا از عزت و سربلندی همین بس که تو مرا پرورده‌ای و از افتخار و غرور برایم همین بس که بند? توام؛ محبوب من، تو همان‌گونه‌ای که من دوست می‌دارم، پس مرا نیز آنگونه کن که خود دوست می‌داری


    یا مولا علی مددی


    فرا رسیدن سیزدهم رجب المرجب، ولادت فرخنده مولای متقیان، امیر مونان علی بن ابی طالب علیه السلام به پیشگاه مبارک حضرت بقیه الله، صاحب الزمان، مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف، و تمامی دوستان و منتظران حضرتش تبریک و تهنیت باد. باشد که رهروان راستینی برای ان بزرگواران باشیم.


    التماس دعا


    به امید ظهور
    اللهم عجل لولیک الفرج

     


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    برگ شانزدهم از صفحات انتظار
  • نویسنده : عبدعاصی:: 85/7/3:: 12:10 عصر
  • «بسم رب المهدی»

    با سلام به همه همراهان صفحات انتظار

    در سالی که به نام مقدس پیامبر اعظم صلوات الله علیه مزین شده،‌‌ چه خوب که بحث هایی پیرامون این موضوع داشته باشیم. ما به عنوان یک مسلمون، به عنوان یک شیعه چقدر پیامبرمون رو میشناسیم؟ اون شخصیت بزرگوار که خاتم همه پیامبران و برگزیده همه عالمیان هست رو چقدر درک کردیم؟ وقتی نکیر و منکر بپرسن پیامبرت کیه! ما چه جوابی براش داریم بدیم؟ آیا فقط گفتن «أشهَدُ أنَّ مُحَمَّدآ عَبدُهُ وَ رَسولُه» کافیه؟ آیا همین شناخت ناچیز از چنین شخصیتی که پیامرسان الهی ماست، کفایت میکنه؟ قطعا این طوری نیست. ای کاش همه ما در این فرصتی که بدست اومده، و در این تلنگر بزرگی که با این نامگذاری به همه ما وارد میشه، کمی به شناخت ایشون بپردازیم و سعی کنیم از دریای بیکران نبوی بهره ای، هرچند خرد و ناچیز برده باشیم، تا فردای قیامت مدیون ایشون و خودمون نباشیم.

    اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم

    به این حدیث نبوی توجه کنیم:

    یا أ باذَرّ! اِغْتَنِمْ خَمْسا قَبْلَ خَمْسٍ: شَبابَک قَبلَ هَرَمِکَ، وَصِحَّتَک قَبْلَ سُقْمِکَ، وَغِناک قبلَ فَقْرِکَ وفَراغَک قَْبلَ شُغْلِکَ وَحَیاتَک قَبْلَ مَوْتِکَ

    ... اى ابوذر!
    پنج چیز را قبل از پنج چیز، قدر بشناس و غنیمت بدان:
    جوانى ات را، قبل از پیــــــــرى،
    تندرسى ات را، قبل از بیـمارى،
    دارایى ات را، قبل از تنگدستى،
    فراغت خود را، قبل از گرفتــارى،
    و... زندگیت را، قبل از مـــــرگ...

    اگر بتوانیم در جوانى ، کارى براى پیرى بکنیم،
    اگر بتوانیم از تندرستى ، بهره کامل ببریم،
    اگر موفق شویم
    مال
    را در جاى درست خود، مصرف و خرج کنیم،
    اگر از فرصتهاى گرانبها، حداکثر استفاده را بگیریم،
    و اگر از عمر گرانمایه ، براى خانه ابدى و سراى آخرت ، رهتوشه اى برداریم ،دیگر چه غم و اندوهى؟
    بیشتر زیان زدگان، کسانى اند که گهر وقت را، رایگان از دست مى دهند. مگر مى توان وقت رفته را باز آورد؟... هرگز!

    پس بیاید در اولین قدم به این موضوع توجه کنیم و سعی کنیم با شناخت بیشتری نسبت به وجود مقدس پیامبر رحمت و محبت، و عمل کردن به احادیث اون بزرگواران، یک منتظر واقعی باشیم. که منتظر بودن جز عمل به دستورات قران و سیره پیامبر چیزی نیست و ما امروز وظیفه داریم تا پیرو امام زمان خود باشیم. ماها اکثرا منتظر نشستم و چشم دوختیم به غروب جمعه، و همش دعا و خدا خدا کردن که اقامون ظهور کنه و ما هم جزء یاران اون حضرت باشیم. ایا این منتظر بودن واقعیه؟ آیا ندبه و عهد بستن تنها کفایت میکنه؟ مبادا جزء زیانکارانی که باشیم که روز قیامت از حسرت دست به دهن میگیرند.

    از رسول خدا بشنویم:

    یا أ باذَرّ! إ یّاکَ وَالتَّسْوِیفَ بِعَمَلِکَ فَإ نَّکَ بِیَوْمِکَ وَلَسْتَ بِما بَعْدَهُ، فإ نْ یَکنْ غَدٌ لَکَ فَکُنْ فِی الْغَدِ کَما کُنْتَ فِی الْیَوْمِ. وَإ نْ لَمْ یَکُنْ لَمْ تَنْدَمْ عَلى ما فَرَّطْتَ فِیِ الْیَوْمِ.
    یا أ باذَرّ! کَمْ مِنْ مُسْتَقْبِلٍ یَوْما لایَسْتَکْمِلُهُ، وَمُنتَظِرٍ غَدا لا یَبْلُغُهُ.
    یا أ باذَرّ! لَوْ نَظَرْتَ إ لَى الاْ جَلِ وَمَسِیرِهِ لاَ بْغَضْتَ الاْ مَلَ وَغُرورَهُ.
    یا أ باذَرّ! کُنْ کَأ نَّکَ فِی الدُّنْیا غَرِیبٌ أ و کَعابِرِ سَبِیلٍ وَعُدَّ نَفْسَک مِنْ أ صْحابِ الْقُبُور

    ... اى ابوذر!
    از این که کارى را به آینده موکول کنى و کار امروز را به فردا بیفکنى
    بپرهیز.
    تو امروز، در مقابل امروزت هستى، از آینده چه خبر دارى؟
    اگر فردایى داشتى ، براى فردایت چنان باش که براى امروزت بودى .و اگر به
    فردا
    نرسیدى ، بر کوتاهى و قصور امروز، اندوه نخواهى داشت.
    اى ابوذر!...
    چه بسا کسانى که به استقبال روزى مى شتابند و در انتظار
    فردا للّه یى هستند ولى هرگز به آن نمى رسند. اگر به اجل و سرنوشت آن بیندیشى، آرزوهاى دور و دراز، و مغرور شدن به آنها را دشمن خواهى دانست ...
    اى ابوذر!
    در دنیا چنان باش که گویى غریبى هستى، یا یک رهگذر، و خود را از اهل گور به حساب آور...

    بیاید با همدیگه تلاش کنیم با عمل به قران و احادیث، خودمون رو بسازیم برای انسان بودن واقعی، برای مسلمون بودن حقیقی و برای شیعه زیستن عملی....! که اگه این طوری زندگی کردیم می تونیم ادعای منتظری و محبی امام عصر عجل الله رو داشته باشیم و اون موقعست که می تونیم ذکر زیبای "اللهم عجل لولیک الفرج" رو جامه عملی ببخشیم و از حصار حرف و عادت و تکرار خارج بشیم.

    به امید آن روز.....
    به امید ظهور........

    اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر
    اللهم اجعلنی من انصاره و اعوانه
    العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان ادرکنی

     پی نوشت: دعای عهد - کتاب نای حکمت - بحار، ج 74، ص 75


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    برگ پانزدهم از صفحات انتظار
  • نویسنده : عبدعاصی:: 85/7/3:: 12:10 عصر
  • «بسم رب المهدی»

    اینم یه سوغاتی از حرم رضوی برای همه منتظران صفحات انتظار:
    با عطر گل مریم بخونیدش!

    تاریخ می گوید: همه فاطمه (سلام الله علیها) را گم نکرده بودند! در دل شب آنگاه که مردمان ِ غافل از فاطمه خفته بودند هفت تن در جوار پیکر فاطمه (سلام الله علیها) بودند و نگاهشان به گام های علی(علیه السلام). بعدها هم همینان مزار فاطمه را می شناختند....

    امروز هم همه امامشان را گم نکرده اند! در سجاده های نیمه شبها، در هیاهوی روزها، انگاه که مسلمین ِ غافل از امام، در بی خبری و غفلت سرگردانند، هستند کسانی که از امام زمانشان دور نیستند....

    دیروز فاطمه را آزردند، رحمت از ما گرفته شد. امروز بازگردیم، دل فاطمه را به دست اوریم. که این شاهراه رسیدن به رحمت است. فاطمه(سلام الله علیها) را شادمان سازیم، که خدا از ما شادمان شود.

    با فاطمه باشیم تا با اماممان باشیم! تا از سرگردانی نجات پیدا کنیم.

    آنان که با فاطمه بودند و اینان که با امامشانند، گرچه در روزگار ظهور نباشند، روزگارشان را به حضور میگذرانند.

    دلنوشته:

    روزهای عمرمون همین طوری از پس هم دارن میان و میرن و به ارومی از کنارمون رد میشن. انگار همین دیروز بود که صفحات انتظار رو شروع کردیم به ورق زدن. چله اولمون گذشت ولی از دلبرمون خبری نشد. چله دوم رو با این امید شروع کردیم که تا به اخر نرسیده مولامون ظهور کنه و چشم و دلمون به جمال نورانیش روشن بشه.

    نمیدونم تا حالا چند بار در کنار هم برای ظهور مولا دعا کردیم و اللهم عجل لولیک الفرج گفتیم. راستشو بخواین حسابش از دستم در رفته... ولی نمیدونم چرا، نمیدونم چرا اثری نداشته! شایدم اثر داشته ولی کافی نبوده! شایدم فقط، عادت به یه ذکر شده و از حقیقت ماجرا که همراهی با خونه تکونی دلمون باشه دور مونده. شایدم زرق و برق دنیا باعث شده به همین ذکر و چند رکعت نماز و نهایتش اگه خیلی خوب باشیم چند صفحه قران اکتفا کنیم و  همه اینا دست به دست هم بده تا پرده غیبت کلفت تر بشه و.......

    بی تعارف بگم: هنوز غافلیم. هنوز هم با همه تلاش ها و دوئیدن هامون قدم از قدم برنداشتیم. هنوز هم همون ادمایی هستیم که رجب سال پیش بودیم. هنوز هم داریم فقط به ذکر اکتفا میکنیم و از عمل به دوریم. کاش میشد پرده حرف و ذکر بی دل رو پاره کنیم. کاش میشد غفلت رو کنار بذاریم و یه قدم اساسی برداریم. کاش میشد رجبی باشیم و رجبی فکر کنیم و رجبی عمل کنیم.

    این دومین رجبیه که با همدیگه تو صفحات انتظار داریم قدم میزنیم. از سال پیش تا حالا چی کار کردیم؟ چه تفاوتی در ما حاصل شده که قبلا نبوده؟ ایا چیزی جز گناه و عادت های بیشتر بهمون اضافه شده؟ بیاین صادقانه به خودمون جواب بدیم. از خودمون بپرسیم تو این یه سال از عمرمون، از رجب?? تا رجب ?? چی کار کردیم؟ برای ظهور، برای محبی، برای انتظار، برای معشوق ....

    کجایید لبیک گویان ماه رجب؟ کجایید منتظران راستین یوسف زهرا؟ أینَ الرجَبیون؟؟؟؟

        

    التماس دعا

    اللهم عجل لولیک الفرج


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    برگ اول
  • نویسنده : عبدعاصی:: 84/9/24:: 12:40 صبح
  • در ادینه های دلتنگی...
    در شرقی ترین نقطه دور...
    در فراسوی سالها و هزار رنگها...
    در کویر دلتنگی هایم...
    در انتها ترین بی پایان امید...
    چشم به راه امدنت به انتظار نشسته ایم...

    راهی که روزی, ظهور تو را اواز خواهد داد...
    راهی که اغاز زندگی بی پایان است...
    راهی که مژدگانی سبزترین بهار است...
    راهی که تلاطم نور و امید است...

    محبوبا...
    بر سر راهی به انتظار نشسته ایم,
    که می دانیم, روزی با تن پوش سبز امامت,
    گستره شب را به ندایی خواهی زدود...
    به روزی که غزل ظهورت را در ان خواهی سرود...
    نمی دانم چه روز و چه وقت, سالهای زمستانی مان را بهاری خواهی کرد
    نمی دانم در کدامین ادینه, غروب شب انتظار از پس سالیانی دراز خواهد رسید

    اما می دانم...
    می دانم که چیزی به پایان شب نمانده است...
    می دانم که روزی, در همین نزدیکی, پرده از روی خورشید کنار می رود...
    می دانم که روزی, جایی, یوسفان عالم را به جمال دلربایت, نورافشان می کنی...
    میدانم...
    می دانم که خواهی امد...


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    ---------------------------------------------------
     RSS 
    خانه
    ایمیل
    شناسنامه
    مدیریت وبلاگ
    کل بازدید : 15513
    بازدید امروز : 0
    بازدید دیروز : 1
    ... فهرست موضوعی یادداشت ها...
    صفحات انتظار در فراق گل نرگس[6] .
    ............. بایگانی.............
    001
    002
    تابستان 1387
    پاییز 1385

    ........... درباره خودم ..........
    001 - صفحات انتظار در فراق گل نرگس
    عبدعاصی
    عبد عاصی که از خودش چیزی نداره بگه !!! هنـــــــــوزم انتــــظار و انتـــــظار است*** هنوزم دل به سینه بی قــــــرار است*** هنوزم خواب می بینم به شبـــــــــها*** همان مردی که بر اسبی سوار است*** همان مـــــــردی که اید جمـــعه روزی*** و این پایــــان خوب انتــــــــــظار است***

    .......... لوگوی خودم ........
    001 - صفحات انتظار در فراق گل نرگس ......... لینک دوستان ...........
    بوی خوش ظهور

    ............آوای آشنا............

    ............. اشتراک.............
     
    ............ طراح قالب...........