«هُوَ الغَفور...»
پیامبر (ص) فرمودهاند: همانا بهشت در هر سال برای فرا رسیدن ماه رمضان زیور و آراسته میشود و چون شب اول ماه فرا میرسد، نسیمی از زیر عرش میوزد که به آن متنزه میگویند و موجب میشود برگهای درختان و حلقههای آویخته بر درها به اهتزاز در میآید و صدای بسیار دلانگیزی شنیده میشود که هیچ کس چنان آوایی نشنیدهاست.
حوران بهشتی خود را آرایش میکنند و کنار کنگرههای بهشت و غرفههای آن میایستند و ندا میدهند: آیا کسی هست که با اعمال صالح خود، ما را از خداوند خواستگاری کند و خداوند ما را به ازدواج او درآورد؟
و سپس از گنجور بهشت میپرسند: امشب چه خبر است؟ و چه شبی است؟ سروشهایی به آنان پاسخ میدهند که ای نیکان پسندیده خصلت، امشب، شب اول رمضان است که در آن درهای بهشت برای روزه داران امت محمد (ص) گشوده میشود. گوید، در این هنگام خداوند متعال میفرماید: ای رضوان! درهای بهشت را بگشای و ای مالک دوزخ! درهای دوزخ را بر روزه داران از امت محمد (ص) ببند. ای جبریل! به زمین برو و شیطانهای سرکش را فرو گیر و آنان را در بند و زنجیر بکش و سپس در دریاهای ژرف بینداز تا روزه امت حبیب من محمد (ص) را تباه نکنند.
خداوند متعال در هر شب از ماه رمضان سه بار میفرماید: آیا پُرسندهای هست که به او عطا کنم؟ آیا توبهکنندهای هست که توبهاش را بپذیرم؟ آیا آمرزش خواهی هست که گناهش را بیامرزم؟ چه کسی به ثروتمندی که هیچ گاه نیازمند و تهیدست نیست و همواره وفادار است و ستمکار نیست وام میدهد؟
و فرموده است: خداوند متعال را در هر روز ماه رمضان، هنگام افطار یک میلیون آزاد شده از آتش جهنم است و چون شبانروز جمعه فرا میرسد، در هر ساعت از آن یک میلیون نفر را میآمرزد و از آتش دوزخ رها میسازد و همه آنان سزاوار آتش و جهنم بودهاند و آخرین روز ماه رمضان به شمار همه کسانی که از آغاز تا پایان ماه آمرزیده و از آتش آزاد فرموده است، آزاد میفرماید.
روضة الواعظین-ترجمه مهدوی دامغانی، ص: 555
إنَّکَ سَمیعُ الدُّعا
تو را غایب نامیدهاند، چون «ظاهر» نیستی، نه اینکه «حاضر» نباشی.
«غیبت» به معنای «حاضر نبودن»، تهمت ناروائی است که به تو زدهاند و آنان که بر این پندارند، فرق میان «ظهور» و «حضور» را نمیدانند!
آمدنت که در انتظار آنیم به معنای «ظهور» است، نه «حضور»! و دلشدگانت که هر صبح و شام تو را میخوانند، ظهورت را از خدا میطلبند نه حضورت را...
وقتی ظاهر میشوی، همه انگشت حیرت به دندان میگزند! با تعجب میگویند: که تو را پیش از این هم دیدهاند. و راست میگویند، چرا که تو در میان مائی، زیرا امام مائی!
جمعه که از راه میرسد، صاحبدلان «دل» از دست میدهند و قرار از کف مینهند و قافل? دلهای بیقرار، روی به قبله میکنند و آمدنت را به انتظار مینشینند...
و اینک ای قبل? هر قافله و ای «شبروان را مشعله» در آستان? آدینهای دیگر با دلدادگان دیگری از خیل منتظرانت سرود انتظار را زمزمه میکنیم…
(دلنوشت? یه خواهر منتظر)
التماس دعا
اللهم عجل لولیک الفرج